سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلت را با اندرز زنده ساز [امام علی علیه السلام ـ در نامه اش به پسرش امام حسن علیه السلام ـ]
 
دوشنبه 89 آبان 17 , ساعت 8:26 عصر

به نام کسی که زبان طنز را به بشر آموخت

بعد از افطاری ،همین یکشنبه شب

رفته بودم منزل مشتی رجب

در حدود هشت یا نه هفته بود

همسرش از دار دنیا رفته بود

تسلیت گفتم که غمخواری کنم

این مصیبت دیده را یاری کنم

رفت و ظرفی میوه آورد آن عزیز

با ادب بگذاشت آن را روی میز

ادامه مطلب...

یکشنبه 89 آبان 16 , ساعت 6:9 عصر
 
بنام تو ای مولّف القلوب

ویژه نامه پیوند مقدس و ملکوتی
حضرت علی علیه السلام و حضرت
فاطمه زهرای مرضیه سلام الله علیها




دیدم که به عرش شور و شوقی بر پاست
برپا گر این بزم شعف ذات خداست

گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهرا است

سالروزپیوند مقدس ومبارک حضرت علی علیه السلام
و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهامبارک باد .
فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اکرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین کمالات انسانی آراسته بود. ادامه مطلب...
جمعه 89 آبان 14 , ساعت 9:40 عصر

        السلام علیک یا جوادالائمه 

شهادت جانسوز جواد الائمه حضرت امام محمد تقى علیه السلام

را به عموم حقیقت خواهان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام تسلیت مى گوییم.

                               شناخت مختصرى از زندگانى امام جواد علیه السلام
                                                                             امامِ خردسال‏

از آنجا که حضرت جواد نخستین امامى بود که در کودکى به منصب امامت رسید، طبعاً نخستین سؤالى که در هنگام مطالعه زندگى آن حضرت به نظر مى‏رسد، این است که چگونه یک نوجوان مى‏تواند مسئولیت حساس و سنگین امامت و پیشوایى مسلمانان را بر عهده بگیرد؟ آیا ممکن است انسانى در چنین سنّى به آن حد از کمال برسد که بتواند جانشین پیامبر خدا باشد؟ و آیا در امت هاى پیشین چنین چیزى سابقه داشته است؟

در پاسخ این سؤال ها باید توجه داشت: درست است که دوران شکوفایى عقل و جسم انسان معمولاً حد و مرز خاصى دارد که با رسیدن آن زمان، جسم و روان به حد کمال مى‏رسند، ولى چه مانعى دارد که خداوند قادر حکیم، براى مصالحى، این دوران را براى بعضى از بندگان خاص خود کوتاه ساخته، در سالهاى کمترى خلاصه کند. در جامعه بشریت از آغاز تاکنون افرادى بوده‏اند که از این قاعده عادى مستثنا بوده‏اند و در پرتو لطف و عنایت خاصى که از طرف خالق جهان به آنان شده است در سنین کودکى به مقام پیشوایى و رهبرى امتى نائل شده‏اند.

براى اینکه مطلب بهتر روشن شود ذیلاً مواردى از این استثناها را یاد آورى مى‏کنیم:

1 - قرآن مجید درباره حضرت یحیى ورسالت او و اینکه در دوران کودکى به نبوت برگزیده شده است، مى‏فرماید: «ما فرمان نبوت را در کودکى به او دادیم»(1).

بعضى از مفسران کلمه «حکم» را در آیه بالا به معناى هوش و درایت گرفته‏اند و بعضى گفته‏اند: مقصود از این کلمه، «نبوت» است. مؤید این نظریه روایاتى است که در کتاب «اصول کافى» نقل شده است، از آن جمله، روایتى از امام پنجم وارد شده است که حضرت طى آن با تعبیر «حکم» در آیه مزبور، به «نبوت» حضرت یحیى در خردسالى استشهاد مى‏کند و مى‏فرماید: پس از در گذشت زکریا، فرزند او یحیى کتاب و حکمت را از او به ارث برد و این همان است که خداوند در قرآن مى‏فرماید: «یا یَحْیى‏ خُذِ الْکَتابَ بِقُوّة وَ آتَیْناهُ الحُکْمَ صَبِیّاً»:«اى یحیى کتاب (آسمانى) را با نیرومندى بگیر، و ما فرمان نبوت را در کودکى به او دادیم»(2).

2ادامه مطلب...

سه شنبه 89 آبان 11 , ساعت 3:37 عصر

پدرم این جوری بود وقتی من :

4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .

5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .

6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوش تر.

8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.

10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.

12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.

14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون العیاذ بالله خیلی اُمّله .

16ادامه مطلب...

سه شنبه 89 آبان 11 , ساعت 3:23 عصر

سلام

امروز سه شنبه11 /8 /1389 سالروز رحلت مرحوم پدرم در سال 1378 می باشد. پدری که یک عمر وقت خود را صرف کار و تلاش و برای بزرگ کردن چند برادر و خواهر یتیم خود و رساندن آنان به شغل و کاشانه و... همچنین تلاش برای زن و فرزند خود که از مصادیق بزرگ و شعائر اسلامی است ، نمود.

پدری که یک عمر خود را صرف در کار نانوایی و رساندن نان بربری به مردم از هیچ کوششی دریغ نکرد . از صبح هنوز خورشید طلوع نکرده ساعت 5  تا ساعت 9 شب رسمی آن زمان .

بله عزیزانم! امروز روزی است که من به همراه دیگر اعضای خانواده ام در غم از دست دادن چنین پدری به سوگ و ماتم نشسته ایم و یاد و خاطره اش را در دل هال زنده داشته و به تمامی عزیزانی که در چنین روزی پدر و یا یکی از اعضای خانواده را از دست داده اند، از صمیم قلبمان به آنان تسلیت می گوییم.

ان شاء الله  خدای متعال و مهربان از گناهان همه آنان در گذرد و هم اکنون آنان را بر سر سفره امیرالمؤمنین علی علیه السلام بنشاند.

روحش شاد و رحمت بیکران الهی نثارشان باد.

آیا فرزند وظیفه ای بعد مرگ  پدر و مادر دارد؟

فرزند حتى پس از آن که پدر و مادرش از دنیا مى‏روند. همچنان وظیفه‏اى اخلاقى دارد. او باید براى آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند.

از امام باقر(ع) روایت شده است:

ادامه مطلب...

دوشنبه 89 آبان 10 , ساعت 3:23 عصر

                  به نام حضرت دوست

استقبال خیره کننده و پرشورمردم قم از رهبر انقلاب در سفرشان به این شهر، علاوه بر خوشحال نمودن مدافعان نظام اسلامی و دوست‌داران رهبر گرانقدر انقلاب، باعث واکنش‌هایی در بین ضدانقلاب و مخالفان نظام گردید. از این جمله واکنش سایت ضدانقلاب «کلمه» بود که در واکنش به استقبال بی‌نظیر مردم قم از حضرت آیت الله خامنه‌ای مطلبی منتشر کرد با این مضمون که بنا به فرمایش مولا علی (ع) این حرکت مردم برای استقبال باعث خسران دنیوی و اخروی و فتنه برای حاکمان می‌شود.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مورد این بیان حضرت علی علیه السلام و ماهیت استقبال مردم قم از رهبری توضیحاتی بیان کرده‌اند که در ادامه می‌آید:

در حکمت 37  نهج البلاغه آمده: «وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَ یَدَیْهِ» در مسیری که حضرت به سمت شام می‌پیمودند، گروهی از مردم شهر «انبار» حضرت را دیدند که شروع کردند پیاده به دنبال امام و در مقابل ایشان دویدن. حضرت ابتدا اعتراضی نکردند، فرمودند این چه کاری است که انجام می‌دهید؟ مگر حضرت نمی‌دانستند آن‌ها چه کار می‌کنند؟ معلوم بود که به استقبال آمده‌اند. اما منظور حضرت این بود که فلسفه کار شما چیست؟ آن‌ها در جواب گفتند: «خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا» این عادت ماست، هرکسی رئیس شود ما این کار را برایش می‌‌کنیم. بعد از این‌که فلسفه این کار خود را بیان کردند، حضرت آن‌ها را نهی کرده و فرمودند که این کار نفعی برای امرای شما ندارد. شما هم در دنیای خود ضرر می‌کنید و هم آخرتتان را خراب می‌کنید.

ادامه مطلب...

شنبه 89 آبان 8 , ساعت 10:5 عصر

                               به نام خدای عزیز و صبورو صابر

 من در چند شب پیش به یکی از وبلاگ های دوستم سری زده بودم و اتفاقی هم به قسمت پیام ها که خواندم ، رسیدم به این وبلاگ (نام وبلاگ و آدرسش به درخواست خود صاحب وبلاگ حذف نمودم)در آن جا مشاهده نمودم که اول بزرگ نمایی زنان و حقارت مردان که از دامن زن مرد به معراج می رود (این جملات من طاهر خوش است: و ما زنان فرشته ایم که العیاذبالله امام حسن و امام جواد علیهماالسلام را آقایان شهید کردندو...که من زنم که ...) چند ثانیه نگذشته که صدای خواننده زن مفسده ، فاسده و هر چی که شما متدینین به آن نام می گذارید شروع شد و من بعد از ساکت نمودن آن صدا و ... یک جوابی به صاحب این وبلاگ به اصطلاح خداشناس!!! ( در قسمت پایینی همین جملات خودشان با ایمان کامل به خدا و امام زمان علیه السلام  فرمودند که من خدا را بهتر از شما می شناسم و...) و ایشان هم جواب داده و من هم به جواب این مسلمان دیرینه خدایی ، یک پیام به اصطلاح خودشان گمراه کننده ای دادم و شما هم قضاوت نمایید که خدا میان من ، او و شما داور در آن روز قیامت می باشد. 

پیام  صاحب وبلاگ:

سلام اقا طاهر مرسی ا ز حضورت نظرت محترمه  اما یه چیزی بگم خدا خیلی مهربونه ما خدا رو دوست داریم به دیدگاه خودمون و دیدگاهمون هم به نظر خودمون هم درسته روش  خدا کجا گفته فقط بشین عبادت کن و ...هر چیز به جای خویش نکوست من خودم هرچی دارم اول از خدا دارم دوم امام حسین دارم این طرز برخوردت یقین بودن نه تنها نصیحت نیست بلکه ادم رو گمراه هم میکنی امربه معروف و نهی از منکر راه اصولی خودشو داره شما اگه واقعا خدا پرستی اول راه درست پند دادن رو یاد بگیر نه اینکه کسی رو نفرین کنی این کارت درست نیست خیلی بدم اومد امثال شما جوونا رو از خدا دور کردند وقتی ما نماز می خوندیم و خدارو می شناختیم شما کجا بودین ؟

اما جواب:سرکار خانم فاطمه ؛ که من شرمنده ام از نام مادرمان فاطمه که دیگران با نام و اسم او چه کارهایی که نمی کنند و نمی زنند و می گویند فقط و فقط ما خداشناس و... هستیم نه دیگران!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما جواب منو بشنو زود عصبانی نشو و بعد قضاوت عادلانه و منصفانه کن:
ادامه مطلب...

جمعه 89 آبان 7 , ساعت 9:39 عصر

                                                 به نام خدای مهربون

یک روز کارمند اداره پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می‌کرد ،متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود: نامه‌ای به خدا ! با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود: خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می‌گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد هزار تومان در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می‌کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چیزی نمی‌توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن …

 ادامه مطلب...

چهارشنبه 89 آبان 5 , ساعت 9:54 عصر

                                          به نام حضرت دوست

باسلام

الحمدلله امروز هم برای ما روز خوبی بود

.

ساعت 8 از منزل به طرف کلاس درس در فیضیه به راه افتادم.تو راه با خودم می گفتم الان 9 روزه که حضرت آقا قم تشریف دارند و من بی نصیب و بی توفیق از دیدار رُخ آقا.

به حرم که رسیدم گفتم اگر آقا امروز ملاقات دارند من هم شرکت کنم ؛هر چند که کارت ملاقات ندارم ولی اگر قسمت ما باشه و خدا بخواهد روزی ما میشه وگرنه مثل 8 روز گذشته هیچی میشه.

اولین کاری که کردم کیف و وسایل شخصی ام رو به امانتداری دادم و رفتم سراغ یکی از این پاسدارها(به خدا این رو راست و بدون تعارف می گویم که در این مدت من به شخصه از هیچ کدام از این پاسدارها و یا مأموران نظامی و یا انتظامی توهین و یا کوچکترین بی احترامی رو از اونها  ندیدم )،اون بنده خدا بهم گفت که برو سراغ اون پاسداری که جلوی در ورودی هست اون به احتمال زیاد داره و من هم رفتم و بهش گفتم که من طلبه ام و الآن تو این 8 روزه ملاقات آقا نرفتم کارت ملاقات میخواهم و اون هم گفت من فقط یکی دارم که من بهش گفتم من هم همان یکی رو نیاز دارم و بس.

ادامه مطلب...

دوشنبه 89 مهر 26 , ساعت 12:52 صبح

                                                به نام خدای مهربان

سلام دوستان ان شاءالله روز سه شنبه آقای خامنه ای عزیز به شهر مقدس قم می آیند و در این شهر چه افرادی که پیدا نمیشن مثلاً یه عده آقا را دوست دارن. یک عده به اقا اظهار اینکه فقط سید و فرزند پیامبرند ، دوست دارن.

یک عده به آقا العیاذبالله ناسزا میگن و...

هفته پیش تو ماشین نشسته بودم که برم خونه کنار فلکه میدون توحید نیروگاه بر چسب و پوستر رهبر پخش می کردند که رانند ماشینی گفت آقا پوستر به ماشین من نزن ،اگه به من ساندیس و کلوچه می دهی بزن وگرنه...

خلاصو من هم از راننده پوستر رو گرفتم و گفتم عکس این سید اولاد پیغمبر تو ماشین و خونه و.. سعادت می خواهد و خدا رو شکر که این سعادت نصیب من شده و اگر حضرت زهرا و امیرالمومنین اون دنیا بهت گفتن چرا عکس پسرم رو می خواستی با ساندیس ناقابل عوض کنی چی میگی؟!!

تو دلم گفتم خدا رو شکر که بهش کیک و ساندیس ندادن وگرنه تو ماهواره با اون آدم های بی دین چی می گفت رو فقط خدا میدونه و بس. الان تو قم بوی یار و بوی بهشت می آد چون یک بهشتی از جنس خاکیان داره میاد. خدایا دیدار رویش را دوباره نصیببمان بفرما.

در اینجا با صدای کوچک خود صدا میزنم:

                                               

مه‌پاره‌ی انقلاب، قم می‌آید

اسطوره‌ی عشق ناب، قم می‌آید

صد طعنه اگر زنند، من می‌گویم

احیاگر آفتاب، قم می‌آید


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ