سلام دوستان من میلاد دو نور بر شما و خانواده های عزیزتان مبارک بوده باشد.
درتاریخ 2/ 12/ 89 تهران بودم. ساعت 4 بعدازظهر یکی از دوستان که پیش دانشگاهیه منو صدا کرد و در مورد مملکت، دین و... سوال هایی کرد که من به اندازه سواد خودم بهش جواب دادم مثلاً چند سوالش این بود که به جماعت عرب بد و بیراه می گفت . باهاش صحبت کردم قانع نمی شد تا اینکه میگفت که من تو این سن و سالم تا به حال قرآن به زبان عربی نخوندم و فقط فارسی میخونم.
یا ما که قوم و قبیله مان آریایی هست چرا با کشورهای عربی رابطه بر قرار می کنیم مگه ما نژاد برتر نیستیم؟!!!
زمانی که فهمید آقای خامنه ای از اولاد امام حسین علیه السلام هست بهش اجنبی میگفت ؛چرا که اجدادش به رسول خدا میرسه.
در مورد علوم روز که چرا ما ایرانیان عقب هستیم و علت آن را ورود اسلام عزیز به ایران می دانست .
در مورد شراب که اگر آدمی بخوره و از حالت مستی و... بهش دست نده چرا باید حرام باشه.
و..........
من هم که این صحبت ها را ازش شنیدم با صبر و حوصله بهش جواب می دادم و اول سعی کردم بهش شبهه وارد کنم تا بهتر بتونم عقاید شیعه رو بهش تزریق کنم چون اون خودش رو فاشیسم یعنی وطن پرست اصیل می دونست و باید با نهایت درایت و علم اونو به راه مستقیم بیارمش که اگر نتونسته باشم این یا از ضعف من بود و یا از لجبازی و عناد اون که الحمدلله با طرح شبهه و اشکال موفق شدم که از تمام عقاید انحرافی او که خواسته دشمنان اسلام یعنی آمریکای خبیث و انگلیس مکّار و فرانسه بد ذات هست را از بین برده که در پایان حدود 2 ساعت به طول انجامید با ایمان به کتاب خدا و و محبت به رسول و اولاد او منجمله مقام معظم رهبری و از بین بردن نژاد برتر که خدا میگه « إن اکرمکم عندالله اتقاکم؛ گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست» و نسبت و گمان بد به عرب خصوصاً شیعه عربی و عدم علت عقب ماندگی ایرانیان باستان را به حکام ظالم مثل رضاخان قلدر و فرزند ناخلفش محمدرضای بیچاره و دور از وطن خفته در خاک کشور غریب و امثال این ها رو بهش یاد آور شدم و با دل و جان قبول کرد و میگفت تمام عقایدم خوب شد و در آخر شماره تلفن منو تو موبایلش سیو کرد و با همدیگه خداحافظی کردیم .
حال شمای خواننده خودتون قضاوت کنید که اگر همین جوون سال دیگه با این طرز فکر تند روی به دانشگاه پیش میرفت چه بلایی از طرف آدم های سود جو و بی دین و مغرض بر سرش می آوردند و اون وقت چی میشد.
به هر حال ما در مقابل دین ، مملکت و خون شهدا مسئولیم و اگر خدایی نخواسته بلغزیم در ان دنیا باید جواب بدهیم:
اللهم بارِک لی فی الموت ، الهم اعنّی علی سکرات الموت، الهم اعنّی علی ضیق القبر، الهم اعنّی علی ظلمة القبر برحمتک یا ارحم الراحمین.
به نام خدای صبور و مهربان
خدا: بنده من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا! خسته ام! نمی توانم.
خدا: بنده من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
بنده: خدایا! سه رکعت زیاد است.
خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
بسم الله
در صدر اسلام، گروهی از مسلمانان توسط رومیان در جنگی اسیر شدند، یکی از قهرمانان لشکر روم که آنها را اسیر کرده بود، به پادشاه روم گفت: در میان این گروه مسلمانانی که اسیر نموده ایم، مردی است که فوق العاده دلیر و شجاع می باشد.
پادشاه گفت: او را حاضر کنید تا من او را ببینم.
مقابل تخت و بارگاه پادشاه روم را با یک سلسله جواهرات و … طوماری قرار داده بودند که هر کس نزد او می رفت می بایست بصورت خمیدگی (مانند کسی که در نماز به رکوع رفته) که یک نوع تعظیم می باشد به حضور او برود.
همینکه آن مرد مسلمان را احضار کردند و او از تشکیلات و تشریفات مزورانه آنان با خبر گشت، گفت: ممکن نیست که من مانند کسی که در حال رکوع می باشد بر پادشاه وارد شوم، من از سرور مسلمانان محمد بن عبد الله ص خجالت می کشم که مانند رکوع کننده حضور کافری وارد شوم.
هنگامی که، پادشاه از جریان مطلع شد، گفت: آن سلسله جواهرات و … را بردارید تا آن مسلمان بنزد ما بیاید. مامورین آن سلسله را برداشتند، مسلمان با هیبت و وقار بر پادشاه وارد شد. پادشاه با او از هر دری سخن می گفت و صحبت و گفتگو به طول انجامید. پادشاه روم گفت: دین ما را بپذیر تا (قسمتی) از فرمانداری و حکمت روم را به تو واگذار کنم تا آنچه دل تو بخواهد انجام دهی.
مرد مسلمان گفت: وسعت کشور روم نسبت به تمام دنیا چه اندازه است؟
پادشاه روم گفت: به اندازه یک سوم یا یک چهارم دنیا است.
مرد مسلمان گفت: اگر تمام دنیا را پر از طلا و جواهرات کنی و به من ببخشی به عوض شنیدن اذان یک روز، من آن دنیای کذایی را قبول نمی کنم.
پادشاه روم گفت: اذان چیست و منظور تو چه می باشد؟
به نام او که هر چه دارم از اوست.
آه خدا: گفتم خسته ام . گفتی:
«لا تقنطوا من رحمة الله... از رحمت خدا مأیوس نشوید». «زمر/ 53».
گفتم : هیشکی نمیدونه تو دلم چی می گذره. گفتی :
«إنّ الله بین المرء و قلبه ...خدا حائل است میان انسان و قلبش». « انفال / 26».
گفتم : هیچ کسی رو ندارم. گفتی :
«نحن أقرب من حبل الورید... ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم». « ق / 16».
گفتم : ولی انگار اصلاً منو فراموش کردی! گفتی :
«فاذکرونی أذکرکم... منو یاد کنید، تا یاد شما باشم». « بقره / 152».
گفتم : چکار کنم تا بهت نزدیک بشم. گفتی:
« و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم...و آنکه مرا پرستید این است راهی راست». «یس / 61».
گفتم: پدر و مادرم اذیتم می کنند. گفتی:
« وبالوالدین احسانا أما یبلُغَنّ عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تَقُل لهما اُف ٍٍ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً : و به پدر و مادر نیکی کنید اگربرسند نزدت پیری را یکی از آنان یا هر دو پس نگو به ایشان اف و نهیب نزن بر ایشان و بگو به اینان گفتاری گرامی ». « بنی اسراییل / 23» .
ان شاءالله دوستان و خوانندگان این درد دل را از قرآن کریم در آورده و به دیگر افراد برسانند.
التماس دعا یا حق
به نام خدای تمام خوبان عالم
قصههایی هست از تشرّفات افرادی که فکرشان کوتاه بوده و از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را میخواستهاند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را که خود آن حضرت از خدا میخواهد طلب نکند؟ به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه کنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همینها را از خدا بخواهیم «و احتم لی فی قضائک خیر ما حتمت؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».
«و اختم لی بالسعادة فیمن ختمت؛ مرا از کسانی قرار بده که امرشان را در این ماه به سعادت ختم میفرمایی». «و احینی ما أحییتنی موفوراً و أمتنی مسروراً و مغفوراً؛ زندهام بدار در حالی که از الطاف و رحمتهایت، حظّی وافر داشتهام و بمیرانم در حالی که مسرور و آمرزیده باشم». «واجعل لی إلی رضوانک وجنانک مصیراً؛7 برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».
او رضوان و رضای خدا را میطلبد. ما هم همینها را بطلبیم که هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.
از امام زمان(ع) بخواهیم که برایمان استغفار کند.یکی از چیزهایی که خیلی مهم است، استغفار است. استفغار، پوشانندة سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت میشود. یک وقت انسان خودش استغفار میکند، یک وقت دیگران برایش استغفار میکنند، رفقا برایش استغفار میکنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد که بهتر از دو راه قبلی است و آن این است که انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی که یابنرسولالله! شما برایم طلب مغفرت کنید. من این مطلب را از این آیه شریفه میگویم:
و لو انّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحیماً.
به نام خدای تموم مهربونی ها
کرامت دوم حضرت عباس اینکه شخصی به نام آقای تاوریده به اتفاق پدر با کاروان ما وارد کربلا شد.
دوستانش نامه ای می نویسند و به او می گویند که این نامه را در داخل ضریح مطهر حضرت عباس علیه السلام بینداز و او هم قبول می کند و شب جمعه نامه را می اندازد داخل ضریح مطهر.
روز جمعه دوستانش از ایران براش زنگ می زنند و ازش بابت نامه تشکر می کنند و می گویند ما دیشب جواب نامه مان را از حضرت عباس علیعه السلام گرفتیم و من دیدم ایشان خیلی خوشحال اند و موضوع را از ایشان سئوال نمودم جواب همین اتفاق انداختن
نامه در شب جمعه و جواب دادان حضرت در همان شب را یاد آوری نمودند که من هم از این کرامت دیگر حضرت بسیار خرسند شدم و از خدای خودم بسیار سپاسگزارم که مرا از جمله زیارت کنندگان این سپهسالار و پرچمدار مولایش امام حسین علیه السلام
نمود.
إن شاء الله قسمت همه دوستداران این مرد و برادر مظلوم و تمامی اهل بیت علیهم السلام گردد. آمین یا رب العالمین.
الحمدلله بعد از سفر از عتبات عالیات که از کربلا، کاظمین، سامرا و نجف و... برگشتم می خواهم نکات جالب و یا چیزهایی که برای تمامی دوستان مفید بوده باشد را در این صفحات وبلاگم بگنجانم ، هرچند که مختصر و یا به صورت پراکنده و یا در قسمت های مختلف
عرض نمایم.
من از مرز خسروی وارد خاک عراق شدم البته در قسمت کارکنان گذرنامه عراقی ها زنان و مردان آمریکایی بودند که در یک بخش جداگانه وارد بحث خواهم شد. إن شاءالله.
اما ورود من به عراق به ترتیب: کاظمین ، سامرا، سید محمد، نجف اشرف ، کربلا و شهر مسیب بود.
اول از کربلا شروع می کنم:
جای غریب و اندوهناکی که دل هر انسانی را به تمام مصیبت های دنیا می اندازد. وارد کربلا شدیم . اول به زیارت امام حسین علیه السلام و سپس به زیارت حضرت عباس علیه السلام.
شب جمعه شب به یاد ماندنی برای ماها بود . شام را ساعت 5/7 به اتفاق تمامی زائران کربلا که از استان گلستان شهرستان گرگان آمده بودند و من هم که روحانی کاروان بودم جای شما خالی صرف نمودیم.
ساعت 5/8 سوار ماشین شدیم و به طرف صحن مطهر امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام حرکت کردیم که چون ما خرید هم نکرده بودیم ناچاراً به اتفاق دیگر دوستانم به نام های : کربلایی ها عباس اراضی، سجاد صیدآبادی و علیرضا تقی آبادی وارد صحن
حضرت عباس شدیم.
به نام الله
آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سوال : به نام خدا سوال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر ؟ با تشکر جواب : در عزاداری سیدالشهداء(ع) که از افضل قربات محسوب می شود باید از انجام اعمالی که موجب وهن مذهب و یا آسیب به بدن می شود اجتناب کرد. سوال : بردن الفاظی چون « ما همه سگ حسینیم » در مجالس عزاداری امام حسین (ع) اشکالی دارد؟
جواب : عزاداری خامس آل عبا از مهمترین شعائر دینی است ولی باید از سخنان و اشعاری که متناسب با عزاداران اهل البیت نیست جداً خودداری شود زیرا حضرت سیدالشهدا از این گونه امور بیزار است.
سوال : لخت شدن در مجالس سینه زنی اشکالی دارد؟
جواب : در صورتی که زنان حضور داشته باشند این کار حرام است و اگر زنان هم نباشند اشکال دارد.
آیت الله العظمی سیستانی
آیت الله العظمی بهجت
سوال: آیا قمه زنی که در ماه محرم است جایز است یا نه؟
جواب : قمه زنی اگر موجب ضرر نشود جایز است.
آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی
سوال : سؤال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر
جواب : قمه زنی در حد نفسه مانعی ندارد ولکن سزاوار است برای مؤمنین که در مقام حزن و اندوه بر سیدالشهداء (ع) مظهر مناسبتری را اختیار کند و آن مظهر مختلف به اختلاف کشورها و شهرها، والله العالم.
آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی
سؤال: اگر قمه زدن باعث وهن مذهب شبعه شود آیا در این صورت قمه زدن جایز است؟
به نام خدای مهربان
سوال : به نام خدا سوال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر ؟ با تشکر |
سؤال: آیا استفاده از زنجیرهایى که داراى تیغ هستند و در برخى کشورها متداول است، در عزادارى جایز مىباشد؟ |
سؤال: مراسم شبیه خوانى که در حال حاضر در خیلى جاها مرسوم است. چه حکمى دارد؟ |
سؤال: قمه زنى در روز عاشورا چه حکمى دارد؟ |
سؤال: آیا هروله کردن در موقع سینه زنى (بالا و پایین پریدن) صحیح است؟ |
سؤال: استفاده از آلات موسیقى (مانند ارگ) و یا استفاده از طبل و سنج در مراسم عزادارى ائمه معصومین «علیهم السلام» چه حکمى دارد؟ |
سؤال: آیا پوشیدن لباس سیاه در عزاى امامان معصوم «علیهم السلام» مکروه است؟ |